جمعه 22 تیر 1403
توضيحات بنر تبليغاتي
Nobitex Referral Campaign Banner

نویسنده : NetFars |

 

خدا را شکر

 

همه ما گلایه هایی از دست زندگی و ناملایمات اون داریم ، اما از یک دید دیگه میشه اینطور نگاه کرد و گفت :

 

خدا را شكر كه تمام شب صدای خرخر همسرم را می شنوم

این یعنی او زنده و سالم در كنار من خوابیده است

 

 

خدا را شكر كه دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاكی است

این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمیزند

 

 

خدا را شكر كه مالیات می پردازم

این یعنی شغل و درآمدی دارم و بیكار نیستم

 

 

خدا را شكر كه لباسهایم كمی برایم تنگ شده اند

این یعنی غذای كافی برای خوردن دارم

 

 

خدا را شكر كه در پایان روز از خستگی از پا می افتم

این یعنی توان سخت كار كردن را دارم

 

 

خدا را شكر كه باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز كنم

این یعنی من خانه ای دارم

 

 

خدا را شكر كه در جایی دور ، جای پارك پیدا كردم

این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن

 

 

خدا را شكر كه سر و صدای همسایه ها را می شنوم

این یعنی من توانایی شنیدن دارم

 

 

خدا را شكر كه این همه شستنی و اتو كردنی دارم

این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم

 

 

خدا را شكر كه هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم

این یعنی من هنوز زنده ام

 

 

خدا را شكر كه گاهی اوقات بیمار می شوم

این یعنی به یاد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم

 

 

خدا را شكر كه خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می كند

این یعنی عزیزانی دارم كه می توانم برایشان هدیه بخرم

 

 

خدا را شكر ....

خدا را شكر ....

خدا را شكر ....

 

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : خدا را شکر , گلایه , زندگی , ناملایمات , خرخر کردن , خوابیدن , همسر , دختر نوجوان , پرسه زدن , مالیات , شغل و درآمد , جای پارک , اتومبیل , خودرو , همسایه , لباس پوشیدن , بیدار شدن , بیمار شدن , هدیه سال نو ,

تاریخ : جمعه 03 فروردین 1403 | نظرات (0) بازدید : 114
نویسنده : NetFars |

 

عشق مادری

.

My mom only had one eye.  I hated her... she was such an embarrassment.

مادر من فقط یك چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود

 
She cooked for students & teachers to support the family.

اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت

 
There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me.

یك روز اومده بود دم در مدرسه كه به من سلام كنه و منو با خود به خونه ببره

 
I was so embarrassed. How could she do this to me?

 خیلی خجالت كشیدم . آخه اون چطور تونست این كار رو با من بكنه ؟

 
I ignored her, threw her a hateful look and ran out.

 به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه كردم و فورا از اونجا دور شدم

 
The next day at school one of my classmates said, "EEEE, your mom only has one eye!"

روز بعد یكی از همكلاسی ها منو مسخره كرد و گفت  هووو .. مامان تو فقط یك چشم داره

 
I wanted to bury myself. I also wanted my mom to just disappear.

فقط دلم میخواست یك جوری خودم رو گم و گور كنم .  كاش زمین دهن وا میكرد و منو .. كاش مادرم  یه جوری گم و گور میشد....

 
So I confronted her that day and said, " If you're only gonna make me a laughing stock, why don't you just die?!!!"

روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال كنی چرا نمی میری ؟

 
My mom did not respond...

اون هیچ جوابی نداد....

 
I didn't even stop to think for a second about what I had said, because I was full of anger.

 حتی یك لحظه هم راجع به حرفی كه زدم فكر نكردم ، چون خیلی عصبانی بودم

 
I was oblivious to her feelings.

احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت

 
I wanted out of that house, and have nothing to do with her.

دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ كاری با اون نداشته باشم

 
So I studied real hard, got a chance to go to Singapore to study.

 سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم

 
Then, I got married. I bought a house of my own. I had kids of my own.

اونجا ازدواج كردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی...

 
I was happy with my life, my kids and the comforts

 از زندگی ، بچه ها و آسایشی كه داشتم خوشحال بودم

 
Then one day, my mother came to visit me.

تا اینكه یه روز مادرم اومد به دیدن من

 
She hadn't seen me in years and she didn't even meet her grandchildren.

اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو

 
When she stood by the door, my children laughed at her, and I yelled at her for coming over uninvited.

وقتی ایستاده بود دم در  بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد كشیدم كه چرا خودش رو دعوت كرده كه بیاد اینجا  ، اونم  بی خبر

 
I screamed at her, "How dare you come to my house and scare my children!" GET OUT OF HERE! NOW!!!"

سرش داد زدم : " چطور جرات كردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟! "  گم شو از اینجا ! همین حالا

 
And to this, my mother quietly answered, "Oh, I'm so sorry. I may have gotten the wrong address," and she disappeared out of sight.

اون به آرامی جواب داد : " اوه   خیلی معذرت میخوام مثل اینكه آدرس رو عوضی اومدم " و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد

 
One day, a letter regarding a school reunion came to my house in Singapore .

یك روز یك دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شركت درجشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه

 
So I lied to my wife that I was going on a business trip.

 ولی من به همسرم به دروغ گفتم كه به یك سفر كاری میرم

 
After the reunion, I went to the old shack just out of curiosity.

بعد از مراسم ، رفتم به اون كلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی كنجكاوی

 
My neighbors said that she is died.

همسایه ها گفتن كه اون مرده

 
I did not shed a single tear.

ولی من حتی یك قطره اشك هم نریختم

 
They handed me a letter that she had wanted me to have.

اونا یك نامه به من دادند كه اون ازشون خواسته بود كه به من بدن

 
"My dearest son, I think of you all the time. I'm sorry that I came to Singapore and scared your children.

 ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فكر تو بوده ام ، منو ببخش كه به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم

 
I was so glad when I heard you were coming for the reunion.

 خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا

 
But I may not be able to even get out of bed to see you.

 ولی من ممكنه كه نتونم از جام بلند شم كه بیام تو رو ببینم

 
I'm sorry that I was a constant embarrassment to you when you were growing up.

وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینكه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم

 
You see........when you were very little, you got into an accident, and lost your eye.

آخه میدونی ... وقتی تو خیلی كوچیك بودی تو یه تصادف یك چشمت رو از دست دادی

 
As a mother, I couldn't stand watching you having to grow up with one eye.

به عنوان یك مادر نمی تونستم تحمل كنم و ببینم كه تو داری بزرگ میشی با یك چشم

 
So I gave you mine.

بنابراین چشم خودم رو دادم به تو

 
I was so proud of my son who was seeing a whole new world for me, in my place, with that eye.

برای من اقتخار بود كه پسرم میتونست با اون چشم  به جای من دنیای جدید رو بطور كامل ببینه

 
With my love to you

با همه عشق و علاقه من به تو

 

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : عشق مادری , داستان کوتاه , عشق , مادر , فرزند , سنگاپور , چشم , تصادف , پزشک , خدمتکار , فقیر , تحقیر , مسخره کردن , خندیدن ,

تاریخ : پنجشنبه 17 اسفند 1402 | نظرات (0) بازدید : 147
نویسنده : NetFars |

.

مطالب علمی و دانستنی های جالب روز دنیا

.

دانستنی های جالب و خواندنی را برای شما داریم که خواندن آن ها علاوه بر بالا بردن سطح آگاهی و دانش می تواند بسیار جذاب و سرگرم کننده هم باشد.در زندگی همه ما پیش آمده که برخی اصطلاحات را بدون دانستن ریشه و وجه تسمیه اش بکار ببریم و یا یک رسم و آداب خاص را به صرف تقلید از پیشینیان خود، بدون اینکه بدانیم چیست

 

و از کجا آمده انجام داده باشیم. شاید اصلاً این موضوع برای شما اهمیت نداشته باشد و از بکار بردن اصطلاح و انجام دادن آن رسم بدون دانستن اصل و ریشه آن هم راضی بوده باشید، ولی جالب بودن قضیه و اینکه شاید دانستن آن برای شما هم جذاب باشد، ما را بر آن داشت که مطلبی با عنوان «دانستنی های جالب» را به صورت سریالی برای شما تدارک ببینیم و در اختیارتان قرار بدهیم.

 

این مطلب علاوه بر پرداختن به موضوعات بالا، دانستنی ها و نکات جالب، به برخی از باورهای غلطی که بین مردم رایج است نیز پرداخته و سعی در اصلاح آنها خواهد داشت. امیدواریم مورد استقبالتان قرار بگیرد.

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید

 

به نقل از : parsnaz 

.

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 10

برچسب ها : عکس , جالب , مطلب , خبر , علمی , جالب توجه , خواندنی , ناب , قابل توجه ,

تاریخ : پنجشنبه 29 مهر 1400 | نظرات (0) بازدید : 397
نویسنده : NetFars |

 

                                           بعد از ظهر شیطانی

 

امروز ظهر شیطان را دیدم !

 

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت ...

 

.

.

.

.

.

 

گفتم : ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند ...


شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام ؛ پیش از موعد !

گفتم : به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت : من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم ؛ دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند ؛ اینان را به شیطان چه نیاز است ؟

.

.

.

.

.


شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت :


آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر شیاطینی ... !

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : بعد از ظهر شیطانی , شیطان , سجده ,

تاریخ : شنبه 08 شهریور 1393 | نظرات (3) بازدید : 620
نویسنده : NetFars |

  

زنان از این مردان متنفرند

 

سیمرغ : خانم ها و آقایان همیشه دوست دارند در مورد یکدیگر چیزهایی بدانند. مثلا مردان چه زنانی را دوست دارند و مرد ایدآل دختران چه ویژگی هایی دارد. در این مطلب به مردانی اشاره می کنیم که خصوصیاتی دارند که اکثر خانم ها از آن بیزارند و دوست ندارند همسر آینده شان دارای این خصوصیات منفی باشد. اگر می خواهید بدانید دختران از چه مردانی متنفرند حتما این مطلب را بخوانید . . . . .
.

.
دختران از هفت مرد نفرت دارند
.

.
مردان بچه صفت :
.
این قبیل مردان ، نه آینده نگر ند و نه مسئولیت پذیر ، به صورت روزمره گذران عمر می کنند و خلاقیت و ابتکاری ندارند و نسبت به خانواده بی خیال و بی توجهند. این مردان حاضر نیستند ضعف های خود را بپذیرند و وقتی به آنها اعتراض می شود یا از آنها خواسته می شود که خود را تغییر دهند ، مثل بچه ها با عصبانیت می گویند : « همینه که هست»
.

.
مردانی که بیش از حد در کار خود غرقند :
.
بله زنان عاشق مردان آینده نگر ، مسئولیت پذیر و خلاقند ، اما نمی خواهند شریک زندگی آنها ۲۴ ساعته در کار خارج از خانه خود غرق و نسبت به همسرش بی تفاوت باشد یا او را فراموش کند. زنان دلگیر می شوند از این که شوهرشان به دغدغه ها و سلامت روح و روان آنها بی توجه باشد ؛ یعنی از مردانی که تمام فکر و ذکرشان معطوف به کارشان است
.

.
مردان زخمی :
.
اگر تازه در عشقی شکست خورده اید یا از دادگاه طلاق برگشته اید در پی جلب هیچ زنی نباشید. بگذارید زخم هایتان التیام پیدا کند ، آنگاه در پی این کار بروید ؛ یعنی وقتی که همه چیز را فراموش کردید و خود را باز یافتید
.

.
مردان ساده لوح :
.
مردی که راه و رسم برخورد با زن ها را بلد نیست ، با آنها با احترام رفتار نمی کند و آنها را دست کم می گیرد ، مثل دوستان مرد خودش با آنها رفتار می کند و رفتارش با یک زن ، لطیف و متناسب با روحیات او نیست ، زن ها را فراری می دهد
.

.
مردانی که تعادل روانی ندارند :
.
این مردان ، گاهی زن خود را به عرش می برند و او را بی همتا می خوانند و گاهی به او اتهاماتی وارد می کنند که او را به فرش می آورد. و نیز گاهی از او دوری می جوید ؛ نه غم های خود را با او در میان می گذارد و نه کمک می کند طرف مقابل عیب های خود را بر طرف نماید. زنان ممکن است برای مدتی این وضعیت را تحمل کنند ؛ اما اگر از اصلاح شوهر خود نا امید شوند ، خود را از این وضعیت خلاص خواهند کرد. بویژه اگر احساس کنند که صبوریشان نادیده گرفته می شود و از آن قدردانی نمی شود
.

.
مردان همیشه در سفر :
.
زنان از این که گاهی شوهرشان به سفر می روند چندان ناراضی نیستند ؛ چون این امر باعث می شود بیشتر قدر یکدیگر را بدانند و به این طریق ، علاقه بین آنها بیشتر می شود. اما اینکه همیشه در سفر باشند . . .
.

.
مردان تعهد ناپذیر :
.
مردان همه چیز کاملی وجود دارند که فقط یک نقص دارند ؛ نمی خواهند برای یک زندگی پایدار تعهد بدهند. زنان از این قبیل مردان به شدت نفرت دارند ؛ زیرا زنان ، حتی اگر اعتراف نکنند ، بجز تشکیل خانواده با مردی که دوستش دارند به چیز دیگری اهمیت نمی دهند

.

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : زنان از این مردان متنفرند , زن , مرد , تنفر , عشق , عاشقی , دوست داشتن , زن و مرد ,

تاریخ : چهارشنبه 01 مرداد 1393 | نظرات (0) بازدید : 720
نویسنده : donbest |

سرویس جاسوسی گوگل ,پماد ضد خارش ,مطالب خنده دار

 

واقعا سر در نمیارم !

 

* تو تلویزیون 2 ساعت در مورد سرویس جاسوسی گوگل صحبت میکنند! آخر برنامه که میخواد پست الکترونیک بده آدرس جیمیل میده!

 

 

* مجری از طرف میپرسه نظرتون راجع به کتاب تو اتوبوس چیه؟ میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم!

 

 

* توی تهران، کل جدول مندلیف رو با یه نفس میکشی تو بدن!

 

 

* رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن!

 

 

* خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟ منم گفتم نه! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه!

 

 

* یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!

 

 

*رفتم نمایندگی به مسئولش میگم فرمون ماشین زیاد صدا میده ، چه کار کنم؟ میگه صدای ضبط رو زیاد کن!

 

 

* قیمت نون سنگک با ویندوز 7 ، یکیه !

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : واقعا سر در نمیارم ! , مطلب طنز , مسخره ,

تاریخ : جمعه 06 دی 1392 | نظرات (0) بازدید : 720

حالت چشم دانشجویان دختر و پسر تاریخ : دوشنبه 28 خرداد 1403
ماجرای طنز دختر مکزیکی و نامزدش ! تاریخ : دوشنبه 28 خرداد 1403
عکس انواع خر تاریخ : جمعه 04 خرداد 1403
عکس شجره نامه پادشاهان هخامنشی تاریخ : جمعه 04 خرداد 1403
عکس چهره دختر خانم ها بعد از بیدار شدن تاریخ : جمعه 28 اردیبهشت 1403
آموزش کاربردی چند ضد حال اساسی تاریخ : جمعه 28 اردیبهشت 1403
داستان کوتاه و خواندنی پیرمرد و دخترک تاریخ : جمعه 07 اردیبهشت 1403
تصويری دلخراش از گروگانگيری يک دختر ! تاریخ : جمعه 07 اردیبهشت 1403
کاریکاتور مراحل درس خواندن تاریخ : جمعه 07 اردیبهشت 1403
فواید و مضرات روغن ذرت تاریخ : شنبه 01 اردیبهشت 1403
شعر طنز حسنی نگو بلا بگو تاریخ : جمعه 31 فروردین 1403
داستان طنز سیندرلا تاریخ : جمعه 31 فروردین 1403
فواید بی شمار تخم مرغ تاریخ : جمعه 31 فروردین 1403
شعر مست و هشیار از پروین اعتصامی تاریخ : یکشنبه 26 فروردین 1403
عکس 2 تا هلو ! تاریخ : یکشنبه 26 فروردین 1403
وای به روزی كه خانوم ها برن سربازی ! تاریخ : شنبه 25 فروردین 1403
عکس ابراز عشق مردانه تاریخ : چهارشنبه 22 فروردین 1403
تصاویر هتلی رویایی با امکانات مدرن تاریخ : چهارشنبه 22 فروردین 1403
تست روانشناسی مخصوص آقایان ! تاریخ : چهارشنبه 15 فروردین 1403
9 توصیه دوستانه یک آدم افسرده تاریخ : چهارشنبه 15 فروردین 1403

تعداد صفحات : 4


فروشگاه اینترنتی
نت فارس
firefox
opera
google chrome
safari